87/1/18
9:12 ع
109 ــ فرشته
ــ خبری نبود ازت، کجا رفته بودی؟
ــ رفتم خونه؛ بجنورد
ــ خب بعدش کجا رفتی؟
ــ بازم خونه؛ بجنورد
ــ مسافرت نرفتی؟
ــ چرا دیگه مسافرت رفتم همون خونه؛ بجنورد
ــ
ــ بابا من تعطیلات رو همیشه میرم خونه؛ بجنورد
ــ فهمیدم اینو، میگم رفتی بجنورد با خونواده مسافرت نرفتی؟
ــ نه ما خونه بودیم، خواهر برادرم اومدن اونجا مسافرت
ــ کجا؟
ــ خونه ی ما دیگه؛ بجنورد
ــ
ــ ما می تونیم بیشتر آشنا شیم با هم؟
ــ فکر کنم الان داریم همین کارو می کنیم
ــ پس من اگه شماره مو بدم، تماس می گیری باهام؟
ــ بستگی داره
ــ به چی؟
ــ به شماره موبایلت
ــ صفر نهصد و فلان، دویست و پنجاه و هفت ...
ــ می دونی چیه؟ تو بچه فوق العاده خوبی هستی و من عمیقاً بهت علاقه دارم اما متاسفاته شماره ات روند نیست
ــ اوکی، بای!
ــ بای!