87/3/16
8:23 ع
120ــ فرشته
پارسای نیم وجبی کچلم کرده. هر وقت منو تنها گیر میاره سوالای نچسپی می پرسه ازم امروز که برده بودمش پارک، برای 8966544514 بار ازم پرسید: خاله تو چرا ازدواج نمی کنی؟! منم اومدم جواب بدم گفتم: حالا یه چند سال دیگه، الان زوده برام! اما مگه قانع شد این بچه؟ میگه: چند سالت بشه باید؟ گفتم: ربطی به سن نداره، هر کی هر وقت بخواد ازدواج می کنه! گفتش: دلت نمی خواد مگه الان؟! ... اینجا دیگه دیدم اگه جواب بدم باید تا صبح هی جواب بدم. تصمیم گرفتم ناجوانمردانه وارد عمل شم و اندکی با احساساتش بازی کنم! گفتم که: ببین پارسایی! من اگه ازدواج کنم برم، دیگه خیلی کم میام خونه تون ها، تو دوست داری من کم بیام پیشت؟ رفت تو فکر، یه ذره احساساتی شدش اینجا گویا ( آخی بمیرم براش من که وقتی میره تو فکر خیلی نمک میشه! ). حالا اینا که خوبه، اون روزی ازم می پرسه که آیا دوست میدارم با یه پسر مو سیخ سیخی ازدواج کنم؟!!