سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

85/6/28
4:47 ع

یادداشت 18هم - صبا

 

  دوش از سر لطف یار در من نگریست .. گفتا بی ما چگونه بتوانی زیست .. گفتم به خدا چنان که ماهی بی آب .. گفتا که گناه توست و بر من بگریست .. 

  اگه بزرگترین فایل دنیا هم توی باریک ترین سالن دنیا گذاشته شده باشه و تو اون سالن تعدادی در - هرچند بسته- موجود باشه اینو از من قبول کن که پشت اون فایل اصلا و ابدا جای مناسبی برای مرتب کردن شلوار نیست .. اینو جدی می گم ! 

  هرگز به حرف فروشنده ای که میگه همه اتاق پروهاشون خالیه اعتماد نکن .. چون ممکنه از بین پنج تا اتاق پرو دقیقا در همونی رو باز کنی که یه آقایی با زیر پیراهن رکابی توش وایساده و دکمه های لباس نوشو باز میکنه .. این تجربیاتو من مفت به دست نیاوردم .. گوش کن ! استفاده کن ! 

  این که آدم با مایع دستشویی ظرف بشوره خیلی کار چندشیه؟!! 

  یکی از علائم بزرگ شدن پسرها گم شدن البسه پدرهاست؛ به این نمونه واقعی توجه کنید :
نمای اول – در اتاق بازه .. صبا پشت کامپیوترشه .. وحید میاد جلوی در و می گه : من برم یه سر به اشکان بزنم نیم ساعت دیگه میام .. صبا یه لحظه سرشو بلند می کنه و می گه باشه و احساس می کنه برادرش یه تغییری کرده !
نمای دوم – در اتاق بازه .. صبا پشت کامپیوترشه .. بابا میاد جلوی در و می گه : تو اون شلوار سورمه ای منو ندیدی احتمالا .. صبا یه لحظه سرشو بلند می کنه و می گه نه .. در همین لحظه فلش بکی در ذهن صبا صورت می گیره: تغییری که برادرش کرده بود .. شلوار سورمه ای پدر .. آه ! بله ! خودشه.. صدای پدر از دورها به گوش می رسه : شلوار من کجایی ؟ شلوار چه بی وفایی ! ..  

  سه قشر هستند که هرگز حرف تو کَتشون نرفته و هر قدر هم باهاشون صحبت کنی نهایتا باز کار خودشونو می کنن : خیاط ، آرایشگر ، مزاحم تلفنی !  

  واقعا چه کسی می تونه علتی منطقی برای بروز چونین پدیده ای ارائه بده ؟! .. به بهترین نظریه پرداز یک عدد پسورد طلایی آی دی فرشته تعلق میگیره ! 

  روزگارت بی‌آنکه با من بگذرد خوش باد .. ای طلائی رنگ .. ای تو را چشمان من دلتنگ ..

 

 



ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ