یادداشت سی و سوم را فرشته نوشت :
من دلم واسه پسر بچه ای می گیره که بیرون از این وسط! سر چهارراه داره گل می فروشه ... هی! دستتو بکن تو جیبت و یه شاخه گل برام بخر، پس تو کی می خوای واسه من گل بخری ؟ هــــــــوم ؟
راستی! این روزا دلم خیلی کوچولو شده ... ببخش اگه جات تـنگـه