سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

86/3/30
11:31 ع

57 ــ فرشته

 
ــ گفته بودی بچهﻯ بجنوردی ؟
ــ نه
ــ اِ ! چی پس ؟
ــ بچهﻯ بابامم
ــ

*************************************************
ــ بی معرفت! تو چرا زنگ نمی زنی به من اصلاً ؟

ــ اِم ... آخه صفر تلفنمون رو بستیم
ــ باشه، شمارهﻯ خونه رو میدم، یادداشت کن: چهارصد و چهل و چار ...
ــ چیزه ... میدونی؟ ... آها، ما چهار تلفنمون رو هم بستیم آخه
ــ مرض!

*************************************************
ــ چرا اون روز هر چی باهات حرف زدم جوابم رو ندادی ؟

ــ واسه اینکه بینمون شکر آب نشه
ــ چطور ؟
ــ چون اون لحظه چیزی جز فحش و بد و بیراه به ذهنم نرسید که لایقت باشه
ــ ایــــش! چه بی ادب!
ــ همینی که هست، دیر اومدی با ادباش تموم شد!

*************************************************
ــ شب سر حال بیا خونه، می خوایم یه شام مشت با هم بزنیم

ــ ایول! چی داریم واسه شام ؟
ــ املت، دستپخت خودت
ــ مرسی واقعاً
ــ دِپ نشو بابا! می خوام قورمه سبزی بپزم برات
ــ

*************************************************
ــ فلانی رو می شناسی ؟

ــ همون دختر شلختهﻯ دوران دبیرستان که نمی تونست دماغشو بالا بکشه ؟
ــ آره، شیش ماه پیش واسه ادامه تحصیل رفتش امریکا
ــ عجب!
ــ دختر عمه اش رو یادته ؟ دبیرستان ما تجربی می خوند
ــ آره همون دختر خوشگل خرپول خرشانسه که یه دوست پسر خوش تیپم داشت ؟
ــ اوهوم همون. هفتهﻯ پیش بعد از اینکه دو تا بچه اش رو خفه کرد، خودش رو آتیش زد
ــ دِبیا !!



ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ